زیباترین شعر های ایرانی

ساخت وبلاگ
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها به بوی نافه ای کاخر صبا زان طره بگشاید ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل ها مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم جرس فریاد می دارد که بربندید محمل ها به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل ها حضوری گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها زیباترین شعر های ایرانی ...
ما را در سایت زیباترین شعر های ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cpersianpoemc بازدید : 231 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 11:13

بشنو از نی چون حکایت می کند از جدایی ها شکایت می کند کز نیستان تا مرا ببریده اند ازنفیرم مرد و زن نالیده اند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوشحالان شدم هر کسی از ظن خود شد یار من از دورن من نجست اسرار من سر من از ناله ی من دور نیست لیک چشم و گوش را آن نور نیست تن ز جان و جان ز تن مستور نیست لیک کس را دید جان دستور نیست آتش است این بانگ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد آتش عشقست کاندر نی فتاد جوشش عشق است کاندر می فتاد نی حریف هر که از یاری برید پرده هایش پرده های ما درید همچو نی زهری و تریاقی که دید؟ همچو نی دمساز و مشتاقی که دید؟ نی حدیث راه پرخون می کند قصه های عشق مجنون می کند محرم این هوش جز بیهوش نیست مر زبان را مشتری جز گوش نیست در غم ما روزها بیگاه شد روزها با سوزها همراه شد روزها گر رفت گو: رو باک نیست تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست هرکه جز ماهی ز آبش سیر شد هرکه بی روزیست روزش دیر شد درنیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید والس زیباترین شعر های ایرانی ...
ما را در سایت زیباترین شعر های ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cpersianpoemc بازدید : 203 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 11:13

مرغ آمین درد آلودی است کاواره بمانده رفته تا آنسوی این بیداد خانه باز گشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه. نوبت روز گشایش را در پی چاره بمانده. می شناسد آن نهان بین نهانان ( گوش پنهان جهان دردمند ما) جور دیده مردمان را. با صدای هر دم آمین گفتنش، آن آشنا پرورد، می دهد پیوندشان در هم می کند از یاس خسران بار آنان کم می نهد نزدیک با هم، آرزوهای نهان را.بسته در راه گلویش او داستان مردمش را. رشته در رشته کشیده ( فارغ از عیب کاو را بر زبان گیرند) بر سر منقار دارد رشته ی سردرگمش را. او نشان از روز بیدار ظفرمندی است. با نهان تنگنای زندگانی دست دارد. از عروق زخمدار این غبارآلوده ره تصویر بگرفته. از درون استغاثه های رنجوران. در شبانگاهی چنین دلتنگ، می آید نمایان. وندر آشوب نگاهش خیره بر این زندگانی که ندارد لحظه ای از آن رهایی می دهد پوشیده، خود را بر فراز بام مردم آشنایی. چون نشان از آتشی در دود خاکستر می دهد از روی فهم رمز درد خلق با زبان رمز درد خود تکان در سر. وز پی آنکه بگیرد ناله های ناله پردازان ره در گوش از کسان احوال می جوید. چه گذشته ست و چه نگذشته است سرگذشته های خود را هر که زیباترین شعر های ایرانی ...
ما را در سایت زیباترین شعر های ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cpersianpoemc بازدید : 224 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 11:13

قانع به یک استخوان چو کرکس بودن

به ز آن که طفیل خوان ناکس بودن

با نان جوین خویش حقا که به است

کالوده و پالوده هر خس بودن

زیباترین شعر های ایرانی ...
ما را در سایت زیباترین شعر های ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cpersianpoemc بازدید : 234 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 11:13

تو با قلب ویرانه من چه کردی؟ببین عشق دیوانه من چه کردی در ابریشم عادت اسوده بودم...تو با حال پروانه من چه کردی؟ ننوشیده از جام چشم تو مستم...خمار است میخانه من...چه کردی؟ مگر لایق تکیه دادن نبودم؟تو با حسرت شانه من چه کردی؟ مرا خسته کردی و خود خسته رفتی...سفر کرده!باخانه من چه کردی؟ جهان من از گریه ات خیس باران...تو با سقف کاشانه من چه کردی؟ زیباترین شعر های ایرانی ...
ما را در سایت زیباترین شعر های ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cpersianpoemc بازدید : 229 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 11:13

خانه ام ابری ست

یکسره روی زمین ابری ست با آن.

از فراز گردنه خرد و خراب و مست

باد میپیچد.

یکسره دنیا خراب از اوست

و حواس من!

آی نی زن که تو

را آوای نی برده ست دور از ره کجایی؟

خانه ام ابری ست اما

ابر بارانش گرفته ست.

در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم،

من به روی آفتابم

می برم در ساحت دریا نظاره.

و همه دنیا خراب و خرد از باد است

و به ره ، نی زن که دائم می نوازد نی ، در این دنیای ابراندود

راه

خود را دارد اندر پیش.

زیباترین شعر های ایرانی ...
ما را در سایت زیباترین شعر های ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cpersianpoemc بازدید : 236 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 11:13

اینکه خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است گر چه جز تلخی ز ایام ندید هر چه خواهی سخنش شیرین است صاحب آن همه گفتار، امروز سائل فاتحه و یاسین است دوستان به که ز وی یاد کنند دل بی دوست دلی غمگین است خاک در دیده بسی جان فرساست سنگ بر سینه بسی سنگین است بیند این بستر و عبرت گیرد هر که را چشم حقیقت بین است هر که باشی و ز هر جا برسی آخرین منزل هستی این است آدمی هر چه توانگر باشد چون بدین نقطه رسد مسکین است اندر آنجا که قضا حمله کند چاره تسلیم و ادب تمکین است زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره دیرین است خرم آن کس که در این محنت گاه خاطری را سبب تسکین است زیباترین شعر های ایرانی ...
ما را در سایت زیباترین شعر های ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cpersianpoemc بازدید : 229 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 11:13

دلا تا چند در آزارم از تو گهی نالان ، گهی بیمارم از تو تو فایز در جهان بدنام کردی برو ای دل که من بیزارم از تو ... دو گیسو را به دوش انداختی تو ز ملک دل دو لشکر ساختی تو به استمداد چشم و زلف و رخسار به یکدم کار فایز ساختی تو ... نسیم ، امشب عجب دفع غمی تو یقین دارم نه از این عالمی طتو شمیم زلف یار فایزستی و یا ز انفاس ابن مریمی تو؟ ... خوش لحان مرغکی وقت سحرگاه مرا بیدار کرد از صوت دلخواه زدی هی بال خواندی شعر فایز که بر تو باد رحمت بارک الله ... به زیر زلف برق گوشواره زده بر خرمن عمرم شراره بیا فایز که از نو آتش طور تجلی کرده بر موسی دوباره ... دام از بس که دنبال تو گشته دل خون گشته پامال تو گشته مگر در وقت مردن خون فایز ترشح کرده و خال تو گشته ... غم و غصه تن و جانم گرفته فراق یا دامانم گرفته به کشتی اجل فایز سوار است میان آب ، طوفانم گرفته ... پری رویان به ما کردند نظاره یکی چون ماه و باقی چون ستاره کمان ابرو و مژگان تیز کردند زدند بر جان فایز چون هزاره زیباترین شعر های ایرانی ...
ما را در سایت زیباترین شعر های ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cpersianpoemc بازدید : 206 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 11:13

گفت محمد که ز دشت بلا بي سرآيند حسين مرا اي لب تو تشنه ترين غنچه ها کرده غمت با دل خونم چه ها دل خوشي و عشق نگردند جمع شاهد من آتش و اشک است و شمع طوطي اگر در قفس آئينه داشت چلچلة ما غم ديرينه داشت غصه حريف دل مشتاق نيست هرکه کند شکوه ز عشاق نيست نام شاعر:نادر بختياري ********* زیباترین شعر های ایرانی ...
ما را در سایت زیباترین شعر های ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cpersianpoemc بازدید : 213 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 11:13

حسين آئينه نور خدائي است وجودش عين مصباح الهدايي است اگر قرآن ناطق مرتضي بود حسين ايجاز آن در نينوا بود بخوان اجمال و تفضيل امامان زخم يک جرعه زن با تشنه کامان گرين يک جرعه ازجام حسين است نصيبت نورآفاق و شين و عين است بنازم شور مرکب راندنش را فراز نيزه قرآن خواندنش را عبورش را زخط آتش و خون حضورش را در اوج هفت گردون سپرافکندن شب را به پايش طلوع صبح را در چشمهايش غبار سم اسبش چون که خيزد به مستي سرمه در چشم تو ريزد شهامت شرح قاموس حسين است شجاعت آستان بوس حسين است نام شاعر:نادر بختياري زیباترین شعر های ایرانی ...
ما را در سایت زیباترین شعر های ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cpersianpoemc بازدید : 195 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 11:13

زیباترین شعر های ایرانی ...
ما را در سایت زیباترین شعر های ایرانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cpersianpoemc بازدید : 212 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 11:13